خدایا عاشقم کرد و ، حالا از بودنم سیره دل بیرحم اون حالا ، یه جای دیگه ای گیره خودش با من نمی مونه ، میگه قسمت ما اینه میذاره گردن تقدیر ، گناهش رو نمی بینه چه سال نحسیه امسال، چه روزای بدی دارم آهای تقویم پر پاییز، ازت بیزار بیزارم تو تعبیر کدوم خوابی؟ کدوم کابوس بی پایون؟ چقد دل می بری ساده، چقد دل می کنی آسون کدوم مهمون ناخونده ، منو از قلب تو رونده؟ نگاتو کی ازم دزدید؟ دل من رو کی سوزونده؟
بهت خیانت کرده آره ................؟ غصه نخور اینا تفریحشون خیانته
خدايا نمي ترسم از گناهاني که با همه بي شرمي خود انجام دادم نميگويم نمي ترسم ولي اميد به بخششت دلم را محکم مي کند. خدايا مي ترسم از اينکه عشقي را به نفرت تبديل کرده باشم مي ترسم از اين که دلي را شکسته باشم مي ترسم از اينکه چشمي را به همه مردم بدبين کرده باشم ميترسم از اينکه با غرور خود ،لجاجت خود و هوسهاي خود عشقي را به سخره گرفته باشم و صداقت در دلي را ناديده گرفته باشم و اشکي را ازچشمي جاري ساخته باشم. خدايا ترسانم از اينکه جواب صداقتي را با دورنگي داده باشم خدايا،خدايا به خداييت ترسانم از اينکه دلي را شکسته و اشکي را بر چشمي جاري ساخته باشم چراکه اگر تو ببخشي من خود را نمي بخشم. خدايا به خداييت قسمت مي دهم اگر روزي دلم آنقدر سنگ شد که بتوانم عشقها را به بازي بگيرم وصداقتها را بازيچه دست خود کنم قبل از آن زندگي را از من بگير.
بنازم غیرت غم را دمی نگذاشت تنهایم
من چوب عشق و رفاقت پاکم رو میخورم
برو ادامه مطلب
سلام بعد یه هفته دیشب حسینو دیدم فقط بهش دست دادم و اصلا با هم صحبت نکردیم بعد هم با داداشش رفتیم هیئت و اصلا اونم آدم حساب نکردم و بهش نگفتم بیا بریم وقتی تنها میبینمش خیلی حس خوبی پیدا میکنم منو تنها کرده خدا تنهاش میکنه
اینم عکس ماشینم به نظرت وقتی حسین اینو میبینه چه حالی میشه ؟؟؟؟؟
همـــــــه زندگیم درد استـــــ ؛ درد … نمے دانم عظــــمتـــ این کلمـــــه را
اگر روزی تهدیدت کردند، بدان در برابرت ناتوانند! اگر روزی خیانت دیدی، بدان قیمتت بالاست! اگر روزی ترکت کردند، بدان با تو بودن لیاقت می خواهد!
سلام امروز یه حالی از حسین گرفتم که هنوزم خوشحالم رفته بودم آژانس که یه سرویس خورد برم هتل مهران رفتم اونجا دیدم یه زن و شوهر که ترک بودن رو باید میبردم اماکن چون مدرکی نیاورده بودن که ثابت کنه زن و شوهرن اینا که سوار ماشین شدن دیدم بلد نیستن فارسی حرف بزنن ، هتل بابا بزرگ حسین هم نزدیک همین هتلست زنگ زدم محمد(داداش حسین) گفتم اگه بیکاری بیا بریم اینا بلد نیستن فارسی حرف بزنن تو براشون ترجمه کن که گفت من باید تو هتل باشم بعد گف بزار بگم حسین بیاد تو هتله منم گفتم نه دستت درد نکنه یکی رو پیدا میکنم محمد که نمیدونه بین ما چی اتفاقی افتاده حالا فک کنین محمد بره اینو به حسین بگه ، اون چی میخواد جواب بده
اگه عاشقی گناهه شکستن دل عاشقی صد گناهه
رفیقان آمدند ، دشمن به فریادم برس
یادته حسین آقا بهت چی گفتم یادته گفتم عاطفه یه روز ازدواج میکنه و میره یادته !!!! الانم عاطفه بهم خبر داد که با یه پسر عقد کرده!!! من تو رو قسمت دادم به رفاقت 6 سالمون ولی تو منی که 6 سال مثل داداش بودیم رو به یه دختری که اگه یه سال عشق من بود تو فقط 3 روز باهاش صحبت می کردی ،ترجیح دادی (خاک بر سرت) من هنوزم عاطفه رو دوس دارم تو به من خیانت کردی منم یه روز تلافی میکنم حالا تو موندی و من که دیگه نمیخوام ببینمت ازت متنفرم
جز تو کی میتونه عزیزه من باشه کی میتونه تو قلب من جاشه Only For Atefe
وقتی من اینارو مینویسم یه وقت فکر نکنید من و حسین الان مثل دو تا دشمنیم نه ! من و حسین به هم زنگ میزنیم ، میریم بیرون و ... منم به روش نمیارم که با من چیکار کرده چون خودش فهمیده ولی اگه نیم ساعت با من باشه اینقد بهش تیکه میندازم تا از خودش خجالت بکشه یا از اینکه پیش منه ناراحت بشه من اونو میخوام با رفتارم زجر بدم بازم میگم به رفیقاتون اعتماد نکنید
سلام من این وبو فقط جهت درد و دل کردن با عاشقا ساختم خواهش میکنم کسایی که تا حالا عاشق نشدن نیان و همون اول برن چون نمیخوام به حرفام بخندن لطفا نظراتونو در مورد وبی که ساختم بدین (حتی اگه عاشق نیستین بعد برین) من هنوز مطلبی ننوشتم فقط میخوام نظر دوستامو بدونم بعد شروع به نوشتن کنم چیزی که مینویسم داستان آشنایی من و عاطفه و خیانتی که حسین کرده مرسی از حضورتون
|
About![]()
سلام امیدوارم حالتون خیلی خوب باشه و مثل من نباشین من این وبلاگو فقط برای درد و دل کردن ساختم و هیچ منظور دیگه ای هم نداشتم چون یه وبلاگه دیگه هم دارم و آدرسشم تو پیوندهام با نام آبی هست خوشحال میشم به اونم سر بزنید البته یکم استقلالیه اومدم بگم ازتون خواهش میکنم به پاتون میافتم با دوستاتون طوری باشین که اگه یه روز یه کاری کرد مثل حسین (حالا حسینو بعدا معرفی میکنم) از خودتون و رفتارتون پشیمون نشین (به خدا منم فک نمیکردم حسین با من این کارو بکنه) مرسی از حضورتون ببخشید سرتونو به درد آوردم
Home
|